دختربهار
دختربهار

نمی دونم چه ب سرم اومده اعصاب ندارم نمیدونم چراوقتی خودم میشم موتنهایم جنگ اعصاب دارم با خودم دانشگاه نرفتم نشستم براسال بعداما هرشب خواب سانازرومیبینم اوج گرفته اما من هیچم حسود نیستم اما نمی دونم چرا اینجوری شدم درکل اعصاب ندارم میخوام باسربرم تومانیتو کیس رو توسرم خورد کنم همش به جای درس خوندن به این فکر میکنم اگه سال بعدم شد همین اشو همین کاسه چه خاکی به سرم بکنم موندم موندم موندم تنهایی تنها با یه عالمه...........خداجونم کمکم کن کمک الان که من محتاج توهم...........



نظرات شما عزیزان:


نوشته شدهشنبه 23 مهر 1390برچسب:, توسط کوهستان
.: Weblog Themes By www.NazTarin.com :.